فازهای ساکن کایرال بسیاری وجود دارند، اما به طور متداول پنج نوع فاز ساکن کایرال در کروماتوگرافی مایع مورد استفاده قرار میگیرد. اولین نوع، فازهای ساکن پروتئینی هستند که از اتصال پروتئینهای طبیعی به سیلیکا به وجود میآیند. از آنجایی که پروتئینها دارای تعداد زیادی مراکز کایرال هستند، میتوانند با مولکولهای کوچکی که گزینش گری کایرالی بالایی دارند، برهم کنش ایجاد نمایند.
دومین نوع فازهای ساکن کایرال که پیرکل 4 پیشگام ساخت آن است، از ترکیبات کایرال با وزن مولکولی پایین که به سیلیکا اتصال یافتهاند تشکیل شده است. هر گروه اتصال یافته تعداد محدودی مرکز کایرال در دسترس دارند اما به علت اندازه کوچک این مولکولها، تعداد زیادی از آنها را میتوان به سیلیکا متصل ساخت. به همین دلیل نمونه مورد آنالیز با احتمال بالاتری با مراکز کایرال برهم کنش انجام میدهند.
سومین نوع فازهای ساکن پلیمری، فازهای ساکن پلیمری بر پایه سلولز و آمیلوز هستند که توسط اوکاماتو 5 توسعه یافتند. در این نوع فاز ساکن، گروههای برهم کنش کننده موردنظر به سلولز اتصال یافته و سپس روی بستر سیلیکا پوشش داده می شوند.
چهارمین نوع فازهای ساکن، گلیکوپپتیدهای ماکروسیکلیک هستند که به وسیله آرمسترانگ 6 معرفی شدند. این نوع فازهای ساکن هم دارای تعداد زیادی مراکز کایرال به همراه حفرههای مولکولی هستند که مولکولهای حل شونده میتوانند وارد آنها شده و با گروههای همسایه برهم کنش داشته باشند. ویژگیهای فضایی مولکول حل شونده، درجه ورود مولکولها و متعاقب آن میزان برهم کنش را تعیین می کند که این عامل بر میزان انرژی برهم کنش و بزرگی درجه بازداری تأثیرگذار است.
در نهایت، پنجمین گروه فازهای ساکن، فازهای سیکلودکسترینی هستند که چگونگی بازداری آنها مشابه بازداری در کروماتوگرافی گازی است. در کروماتوگرافی مایع، فازهای ساکن سیکلودکسترینی به بسترهایی چون سیلیکا اتصال یافته و با روش مشابه ساخت فازهای معکوس ساخته میشوند.